با نام و ياد خدا

امشب خوابم نميره

همه افكار هجوم اوردن، ريز و درشت 

مهم و غير مهم

آخرين باري كه شب خوابم نبرد تا خود صبح شب كنكور ٩٦ بود

كه يادم نمياد ثانيه اي رو چشم روي هم گذاشته باشم

امشب پيامي برام اومد كه انتظارشو نداشتم،خيلي آشفته ام كرد

بايد تجديد نظر كنم بايد فكر كنم بايد يه كاري كنم،درمونده شدم، دستم به هيچ جا بند نيست،نميدونم چيكار كنم

بعد از سه سال انگار تازه الان چشمام وا شده.